" LangLing "

English Language, Jokes, Facts, Etymology, Translation, etc

" LangLing "

English Language, Jokes, Facts, Etymology, Translation, etc

شاخه های زبانشناسی

نحو یا جمله‌شناسی (به انگلیسی: Syntax) به دانش مطالعهٔ قواعد مربوط به نحوهٔ ترکیب و در کنار هم آمدن واژه‌ها به منظور ایجاد و درک جملات در یک زبان اطلاق می‌شود.

این شاخهٔ مهم از دستور هر زبان نظام‌مندی و خلاقیت فراوانی را طلب می‌نماید. درست است که انسان‌ها می‌توانند مجموعه کلمات یک جمله را با ترتیب گوناگونی در کنار هم قرار دهند ولی تمامی آن‌ها جملات معنی دار نخواهد شد.

  1. کتاب خرید دانشجو یک را.
  2. یک دانشجو کتاب را خرید.

در اینجا، جملهٔ اول غیر مجاز است، ولی، دومی که درست همان مجموعهٔ کلمات را داراست، ساختاری قابل قبول از نظر قواعد و دستورات نحوی زبان فارسی را دارد.

شاخه های زبانشناسی

تکواژشناسی یا صَرف/ ساختِ‌واژه‌ (انگلیسی: morphology) بخشی از دستورِ زبان است که ساخت واژه را موردِ تحلیل قرار می‌دهد. به سخنِ دیگر، ساختِ‌واژه به شناختِ تکواژها و راه‌هایِ هم‌نشینیِ آنها با یکدیگر در قالب‌هایِ نحوی و نیز در واژه‌سازی می‌پردازد. کارِ اصلیِ زبان‌شناس در بررسیِ ساختِ‌واژه‌یِ یک زبان، تجزیهٔ عبارت‌ها و جمله‌ها و دست یافتن به تکواژها و واژه‌ها و سپس دسته‌بندیِ آنها بر اساسِ رده‌هایِ دستوریِ آن زبان می‌باشد.

در زبان شناسی، تکواژ شناسی یعنی بازشناسی، تحلیل و توصیف ساختار تکواژها و دیگر واحدهای معنایی در زبان از قبیل کلمات، وندها و هویت دستوری و همچنین تکیه، استرس و بافتار ضمنی (کلمات در واژه نامه موضوع اصلی واژه شناسی می‌باشد.). گونه شناسی مرتبط به شکل و ساختار به نوعی دسته بندی زبان‌ها بر طبق سبکهایی است که بوسیله آن تکواژها در زبان استفاده می‌شوند. یعنی از تحلیلی که تنها تکواژهای مجزا از طریق زبانهای آمیخته(به هم چسبیده)و ترکیبی استفاده می‌نماید که تکواژهای وابسته (وندها) و تا حدودی چند ترکیبی را که تعداد زیادی از تکواژهای جداگانه را به کلمات مجزا خلاصه می‌نماید، استفاده می‌کند.

در حالیکه کلمات به طور کلی به عنوان کوچکترین واحدهای نحوی پذیرفته شده‌اند، واضح است که در بیشتر زبان (نه همه آنها) کلمات می‌توانند با قوانین (گرامر) به دیگر کلمات مرتبط شوند. به عنوان مثال، انگلیسی زبانان می‌توانند تشخیص دهند که کلمات سگ و سگها خیلی زیاد به هم مرتبط هستند یعنی تنها با تکواژ جمله ساز "ها" که تکواژ وابسته به اسم است و هرگز نیز جدا نمی‌شود. انگلیسی زبانان (زبانی ترکیبی) این روابط را از دانش فنی قوانین شکل گیری کلمه در انگلیسی تشخیص می‌دهند. آنها مستقیماً استنباط می‌کنند که همانطور که جمع کلمه سگ می‌شود سگها جمع کلمه گربه نیز گربه‌ها می‌شود؛ به همین نحو، سگ که می‌شود سگ گیر؛ ظرف می‌شود ظرف شور (بعضاً اینطور است). قوانینی را که متکلمان درک کرده‌اند الگوهای خاصی را منعکس می‌کند (قواعد) به طوری که کلمات از واحدهای کوچکتر تشکیل شده‌اند و چگونه آن واحدهای کوچکتر در فرآیند صحبت کردن متقابلاً اثر می‌کنند. بدین ترتیب، تکواژ شناسی شاخه‌ای از زبان شناسی می‌باشد که الگوهای شکل گیری کلمه را در زبان مطالعه می‌کند و درصدد قاعده مند کردن قوانین است که دانش متکلمان آن زبان را شکل دهد. در عوض زبانی مانند چینی تکواژ غیر وابسته (آزاد) را بکار می‌گیرد که منوط به آهنگ، وندهای پس عبارت و ترتیب کلمات به منظور انتقال معنی است.

در زبان چینی از مفاهیم فوق به عنوان گرامر یاد می‌شود که بیانگر تکواژ شناسی زبان می‌باشد. آنسوی زبانهای آمیخته، زبانی چند ترکیبی مانند چاکچی کلماتی دارد که از تکواژهای زیادی تشکیل شده‌است:کلمه ""təmeyŋəlevtpəγtərkən از هشت تکواژ t-ə-meyŋ-ə-levt-pəγt-ə-rkən تشکیل شده است که می‌تواند به اینصورت تفسیر شود:

۱.SG.SUBJ-great-head-hurt-PRES.1,(صدمه- سر- بزرگ) به معنای “ سردرد وحشتناکی دارم”. تک‌واژ شناسی چنین زبانهاییی به هر صامت و مصوتی اجازه می‌دهد که به عنوان تکواژ استنباط شود درست مانند گرامر زبان، استفاده و درک تاریخ تکواژ.

تاریخ تجزیه و تحلیل تکواژ شناسی به زبان شناس هند باستان، پانینی بر می‌گردد که ۳،۹۵۹ قانون تکواژ سانسکریت را در کتاب Aṣṭādhyāyī با استفاده از گرامرحامی گردآوری کرد. سنت گرامری یونان در روم باستان نیز در تجزیه و تحلیل تکواژ شناسی دخالت داشته‌است. مطالعات تکواژ شناسی عرب که توسط مرح الاروه، احمد بو علی مسعود حداقل به ۱۲۰۰ سال از زمان تولد مسیح برمی گردد. واژه تکواژ شناسی را آگوست شلیچر در سال ۱۸۵۹ بوجود آورد.

ادامه مطلب ...

شاخه های زبانشناسی

واج‌شناسی

واج‌شناسی یکی از زیرشاخه‌های زبان‌شناسی است که به بررسی نظام آوایی زبان می‌پردازد و جایگاه عناصر آوایی زنجیری و زبرزنجیری را در نظام زبان مشخص می‌کند. در این حوزه، مسائلی مانند آوا، واج، واج‌گونه، گام یا پایه، هجا، کلمه واجی، تکیه، آهنگ، رکن و وزن شعر مورد بررسی قرار می‌گیرند.

واج‌ها

در دانش زبان‌شناسی به دو آوا که جانشین کردن یکی با دیگری در معنی واژه تغییر بدهد واج می‌گویند. برای نمونه /پ/ و /ب/ در واژه‌هایی مانند "پاک" و "باک" باعث دگرگونی معنایی می‌شوند. در اینجا /پ/ و /ب/ را واحدهای صوتی تمایزبخش یا بعبارتی واج می‌گویند. دو آوا که در یک زبان خاصیت تمایز بخشیدن دارند ممکن است در زبان دیگر این خاصیت را نداشته باشند. برای نمونه در زبان فارسی /v/ و /w/ یک واج به حساب می‌آیند ولی در زبان انگلیسی این‌طور نیست. بررسی عملکرد واج‌ها و تنظیم آنها در یک شبکه یا دستگاه، واج‌شناسی نام دارد.

هجا

هجاها بر اساس اصل توالی رسایی (Sonority Sequencing Principle) ایجاد می‌شوند. معمولاً یک واکه در مرکز هجا و چند همخوان در آغازه و پایانه هجا قرار می‌گیرند.

واج‌شناسان ایرانی

رویکردهای نظری در واج‌شناسی

واج‌شناسی خودواحد رویکردی نظری برای تحلیل واج‌شناختی‌ست که اولین بار در سال ۱۹۷۶ توسط جان گلداسمیت در رساله دکتری‌اش در مؤسسه فناوری ماساچوست مطرح شد. بنیادهای این رویکرد به آثار جی.آر. فرث، زلیک هریس، چارلز هاکت، برنارد بلاچ و کنت پایک بازمی‌گردد.

واج‌شناسی خودواحد مانند واج‌شناسی خطی رویکردی قاعده‌بنیاد‌ است، اما دو نقطه ضعف آن را برطرف می‌کند: 1. در واج‌شناسی خطی (انگاره معیار)، عناصر زنجیری و فوق زنجیری، هر دو با هم برای تعیین مشخصه‌های تمایزدهنده یک واج مطرح می‌شوند. در واقع یک واج، مجموعه‌ای نامنظم و ساخت‌نایافته از مشخصه‌های تمایزدهنده است. مثلاً ویژگی [+هجایی] که زبرزنجیری است، در کنار مشخصه‌ای زنجیری مثل [+پیوسته] قرار می‌گیرد. 2. انگاره معیار، انگاره‌ای خطی‌ست، یعنی چند واحد واجی روی یک محور یا لایه قرار دارند و در کنار هم روی همین لایه بر یکدیگر تأثیر دارند.

گلداسمیت معتقد است که یک مشخصه مستقل از سایر مشخصه‌ها در زنجیره واجی تأثیر می‌گذارد. تحلیل او ابتدا از زبان‌های نواختی آفریقا شروع شد و سپس در زمینه الگوهای هماهنگی واکه‌ای و خیشومی نیز کارآمدی آن به اثبات رسید.

تفاوت بازنمایی خودواحد و بازنمایی خطی در این است که بازنمایی‌های خطی از یک زنجیره از واحدهای واجی تشکیل شده‌اند، اما در بازنمایی خودواحد، دو لایه یا بیشتر از واحدهای واجی در نظر گرفته می‌شود که مشخصه‌های هر لایه با لایه دیگر متفاوت است. مثلاً در مورد یک زبان نواختی، نواخت‌ها روی یک لایه به نام لایه نواخت که شامل مقادیر پارامتر نواخت یعنی سطح بالا و سطح پایین است، بازنمایی می‌شوند. هر مشخصه یا گروهی از مشخصه‌ها که در یک زبان، یک نقش واجی ایفا کند، در یک لایه قرار می‌گیرد، بنابراین یک لایه با مشخصه‌هایی که در آن قرار دارد، تعریف می‌شود.

در واج‌شناسی خودواحد، بازنمایی واجی، علاوه بر دارا بودن «واحدهای واجی» در لایه‌های جداگانه، دارای خطوط پیوندی میان لایه‌هاست. از دیدگاه آواشناختی محض، خطوط پیوندی، تقارن زمانی را نشان می‌دهند. مثلاً لایه‌ها به تنهایی و بدون خطوط پیوندی نشان نمی‌دهند که نواخت‌ها همزمان با واکه‌ها تولید می‌شوند.

نظریه بهینگی یک الگوی زبان‌شناختی بر پایه این فرضیه است که صورت‌های زبانی ناشی از تعامل میان محدودیت‌های متقابل و متضاد هستند. این نظریه در روند تکوین دستور زایشی توسط الن پرینس و پل اسمولنسکی پدید آمد و سپس توسط پرینس و جان مک‌کارتی گسترش یافت. این نظریه بیشتر در حوزه واج‌شناسی به کار می‌رود، اما در سایر حوزه‌ها مانند نحو، معنی‌شناسی و کاربردشناسی نیز کاربرد دارد. دو محدودیت در این نظریه مورد بررسی قرار می‌گیرند: محدودیت نشانداری و محدودیت وفاداری.

شاخه های زبانشناسی

آواشناسی

آواشناسی (از واژه یونانی phone به معنی صدا یا صوت) شاخه ای از زبان شناسی است که مطالعه اصوات گفتار انسان را تشکیل می دهد و با خواص فیزیکی اصوات گفتاری (آواها) ارتباط دارد که عبارتند از: تولید فیزیولوژیکی آن ها، خواص آکوستیک، درک مخاطب و وضعیت نروفیزیولوژیکی. از سوی دیگر، واج شناسی به تعیین مشخصات گرامری چکیده سیستم های اصوات مربوط می شود.

پیشینه

آواشناسی در سال 2500 پیش از میلاد مسیح در هند باستان مورد مطالعه قرار گرفته و تعریف پانینی از مکان و طرز گفتار اصوات صامت در قرن پنجم پیش از میلاد مسیح به سانسکریت برمی گردد. امروزه الفبای هندی اصلی، حروف صمات خود را مطابق با دسته بندی پانینی منظم کرده اند. یونانیان باستان نیز نخستین افرادی تلقی می شوند که یک سیستم نوشتاری را برای الفبای آوایی ارائه کردند. آواشناسی مدرن با الکساندر ملویل بل آغاز شد که کتاب "گفتار مرئی" او سیستمی از نشانه های دقیق را برای نوشتن اصوات گفتاری فراهم می نمود. مطالعه آواشناسی در اواخر دهه نوزدهم به سرعت رشد کرد که بخشی از آن ناشی از ابداع آواسنج (فنوگراف) بود که اجازه می داد تا سیگنال گفتار ثبت شود. آواشناسان قادر بودند چندین بار سیگنال گفتار را بازپخش کرده و از فیلترهای آکوستیک برای آن سیگنال استفاده نمایند. اما برای انجام این کار باید قادر به استنتاج دقیق تری در مورد طبیعت آکوستیک سیگنال گفتار می بودند. لودیمار هرمان با استفاده از آواسنج ادیسون خواص طیفی اصوات صامت و صدادار را بررسی کرده و در این مقالات بود که اصطلاح "مرکب" برای نخستین بار معرفی شد. همچنین هرمان صداهای ضبط شده صداداری را که با آواسنج ادیسون ساخته شده بود، در سرعت های متفاوتی بازپخش کرد تا نظریات تولید حروف صدادار ویلیس و ویتستون را آزمایش کند.

زمینه های فرعی

آواشناسی به عنوان یک رشته تحقیقاتی دارای سه شاخه اصلی است:

  • آواشناسی تفصیلی به تفصیل گفتار مربوط می شود؛ یعنی موقعیت، شکل و حرکت تفصیل دهنده ها یا اعضای گفتاری مانند لب ها، زبان و تاهای دهانی
  • آواشناسی آکوستیک با آکوستیک گفتار ارتباط دارد: خواص طیف سنجی امواج صدای تولید شده توسط گفتار مانند فرکانس، شدت و ساختار هارمونیک آن ها.
  • آواشناسی ممیزی با درک گفتار متناسب است: درک، دسته بندی و شناسایی اصوات گفتاری و نقش سیستم ممیزی و مغز در این فرایند.

آوانویسی

آوانویسی فونتیک سیستمی برای نوشتن آوای اصوات است که در زبان گفتاری یا زبان ایمایی ایجاد می شود. در شناخته شده ترین سیستم برای آوانویسی فونتیک یعنی الفبای آوایی بین المللی (IPA) از نقشه برداری یک به یک بین آواها و نمادهای نوشتاری استفاده می شود. طبیعت استانداردشده IPA به کاربران آن اجازه می دهد تا آواها، گویش ها و لحن های زبان های مختلف را به درستی و به طور جامع بنویسند. IPA نه تنها برای مطالعه آواشناسی، بلکه برای آموزش زبان، بازیگری حرفه ای و آسیب شناسی گفتار ابزار مفیدی است.

کاربردها

کاربردهای آواشناسی عبارتند از:

  • آواشناسی مباحثه ای که عبارت است از کاربرد آواشناسی (علم گفتار) برای اهداف (قانونی) مباحثه ای
  • شناسایی گفتار یعنی آنالیز و آوانویسی گفتار ضبط شده با استفاده از یک سیستم کامپیوتری

ارتباط با واج شناسی

برخلاف آواشناسی، واج‌شناسی عبارت است از مطالعه چگونگی الگوپذیری اصوات و ایماها در داخل و بین زبان ها که چنین مسائلی را با سطوح و جنبه های دیگر زبان مرتبط می کند. آواشناسی با خواص تفصیلی و آکوستیک اصوات گفتاری، چگونگی تولید شدن آن ها و چگونگی درک آن ها ارتباط دارد. آواشناسان می توانند به عنوان بخشی از این بررسی به خواص فیزیکی کنتراست های صدای معنادار و یا معنای اجتماعی کدگذاری شده در سیگنال گفتار (مانند جنسیت، مسائل جنسی، مسائل اخلاقی و غیره) بپردازند. با این حال یکی از بخش های اساسی تحقیقات انجام شده در زمینه آواشناسی به عناصر معنی دار موجود در سیگنال گفتار مربوط نمی شود. درحالی که به شکل گسترده ای در مورد این مسئله موافقت شده که واج شناسی ریشه در آواشناسی دارد، شاخه متمایزی از زبان شناسی است که به اصوات و ایماها به عنوان واحدهای چکیده (مانند ویژگی ها، واج ها، وزن ها، هجاها و غیره) و تغییر شرطی آن ها (مثلا از طریق قوانین آلوفونیک، محدودیت ها و یا قوانین اشتقاق آن ها) مربوط می شود. واج شناسی از طریق دسته ای از ویژگی های متمایز با آواشناسی ارتباط دارد که نمایش چکیده واحدهای گفتاری را برای ایماهای تفصیلی، سیگنال های آکوستیک و یا نمایش های ادراکی مجسم می کند.

This Is the House That Jack Built

نوام چامسکی متولد هفتم دسامبر سال ۱۹۲۸، فعالیتهای زیادی در زمینه زبانشناسی کرده است. یکی از تاثیرگذارترین نظریه های او زایشی بودن زبان است. به عبارتی با استفاده از قانونهای محدود، می توانی تعداد جملات نامحدودی تولید کرد که تا به حال نه گفته شده است، و نه شنیده. نمونه ملموس از این نظریه شعر انگلیسی “The House That Jack Built” است.

This Is the House That Jack Built

Written by

Traditional

Published

1755

Written

England

Language

English

Form

Nursery rhyme

This is perhaps the most common set of modern lyrics:

This is the house that Jack built.

This is the malt that lay in the house that Jack built.

This is the rat that ate the malt

That lay in the house that Jack built.

This is the cat that killed the rat

That ate the malt that lay in the house that Jack built.

This is the dog that worried the cat

That killed the rat that ate the malt

That lay in the house that Jack built.

This is the cow with the crumpled horn

That tossed the dog that worried the cat

That killed the rat that ate the malt

That lay in the house that Jack built.

This is the maiden all forlorn

That milked the cow with the crumpled horn

That tossed the dog that worried the cat

That killed the rat that ate the malt

That lay in the house that Jack built.

This is the man all tattered and torn

That kissed the maiden all forlorn

That milked the cow with the crumpled horn

That tossed the dog that worried the cat

That killed the rat that ate the malt

That lay in the house that Jack built.

This is the priest all shaven and shorn

That married the man all tattered and torn

That kissed the maiden all forlorn

That milked the cow with the crumpled horn

That tossed the dog that worried the cat

That killed the rat that ate the malt

That lay in the house that Jack built.

This is the cock that crowed in the morn

That woke the priest all shaven and shorn

That married the man all tattered and torn

That kissed the maiden all forlorn

That milked the cow with the crumpled horn

That tossed the dog that worried the cat

That killed the rat that ate the malt

That lay in the house that Jack built.

This is the farmer sowing his corn

That kept the cock that crowed in the morn

That woke the priest all shaven and shorn

That married the man all tattered and torn

That kissed the maiden all forlorn

That milked the cow with the crumpled horn

That tossed the dog that worried the cat

That killed the rat that ate the malt

That lay in the house that Jack built.

This is the horse and the hound and the horn

That belonged to the farmer sowing his corn

That kept the cock that crowed in the morn

That woke the priest all shaven and shorn

That married the man all tattered and torn

That kissed the maiden all forlorn

That milked the cow with the crumpled horn

That tossed the dog that worried the cat

That killed the rat that ate the malt

That lay in the house that Jack built.

Some versions use "cheese" instead of "malt", "judge" instead of "priest", "rooster" instead of "cock", the older past tense form "crew" instead of "crowed", or "chased" in place of '"killed".