ماجرای «الاغ » و «فیل »
شاید بسیاری گمان کنند که «قرمز» یا «آبی» فقط رنگ لوگو یا پیراهن تیم محبوبشان است و اصلاً ندانند که ماجرای «قرمز» و «آبی»، همان ماجرای «الاغ» و «فیل» در سیاست حاکمهی امریکاست که به جهانیان القا داده شده است.
رنگ پیراهن معروفترین تیمهای ورزشی، چه فوتبال و چه سایر رشتههای ورزشی و حتی رالی، راگبی، اسکی و ...، یا قرمز است و یا آبی! و البته معمولاً رنگ تیم سوم نیز سفید است. حال زیاد مهم نیست که در لیگها آبی اول میشود و یا قرمز و یا احیاناً و به ندرت سفید؟ بلکه مهم این است که معمولاً از این سه رنگ خارج نیست.
البته در میان رشتههای متفاوت ورزشی، فوتبال معروفتر است و از طرفداران ورزشی بیشتری برخوردار میباشد و به همین جهت سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی در این رشته نیز به مراتب بیشتر است و حامیان مالی یا اسپانسرها نیز حضور، سرمایهگذاری و هزینه در فوتبال را بیشتر میپسندد.
قرمز، آبی و بعد سفید. رنگها پرچم امریکاست. البته قبل از آن که رنگ پرچم امریکا باشد، رنگهای زیبای مصنوع خداوند متعال است و نمیخواهیم مدعی شویم که هر کجا این سه رنگ بود، لابد منظور پرچم امریکاست، چه آن که دو رنگ سفید و قرمزش در پرچم کشور عزیز خودمان نیز به کار رفته است، بلکه میخواهیم متذکر گردیم که ماجرای «قرمز» و «آبی» در ورزش، همان ماجرای «الاغ» و «فیل» در سیاست امریکاست.
مشهورترین تیمهای قرمز و آبی جهان عبارتند از:
قرمز: NASL (امریکا) – منچستر یونایتد، لیورپول، آرسنال، آستون ویلا (انگلیس) – اف ث بایرن مونیخ، بایرن لورکوزن، کایزر سلاترن (آلمان) – اوساسونا، آتلتیک بیلبائو (اسپانیا) – آ.ث. روم (ایتالیا) ... و البته در رأس همه آنها، تیم مشهور و محبوب ایران، به نام پیروزی (که نام سابقش پرسپولیس بود).
آبی: MLS (امریکا) – چلسی، بیرمنگهام (انگلیس) - هرتا برلین، شالکه (آلمان) – رئال مادرید (اسپانیا) - اینتر میلان (ایتالیا) ... و البته در رأس همه آنها، تیم مشهور و محبوب ایران، به نام استقلال (که نام سابقش تاج بود).
ماجرای الاغ آبی و فیل قرمز:
ماجرا از این قرار است که در امریکا دو حزب قوی وجود دارد که حکومت امریکا و بالتبع حکومت بر جهان تحت سلطهی این دو حزب است. به نامها: حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه.
حزب دموکرات رنگ آبی پرچم امریکا را انتخاب کرد که جایگاه کلیه ایالات تحت پوشش و نیز نمادی از سلطه بر نقاط دیگر جهان است و حزب جمهوریخواه نیز رنگ قرمز پرچم امریکا را به عنوان نماد شجاعت و جنگجویی انتخاب کرد. و البته قابل توجه است که طرح پرچم ایالات متحدهی امریکا، اقتباس از طرح پرچم انگلیس است.
قریب یک قرن پیش در یک جنگ تبلیغات انتخاباتی در امریکا، جمهوریخواهها در ضد تبلیغ علیه دموکراتها، به آنها لقب «خر یا الاغ» دادند و گفتند: دموکراتها هیچ چیزی از سیاست و ادارهی حکومت نمیدانند و مثل خر میمانند! دموکراتها نیز در مقابل به حزب جمهوریخواه [بیشتر به خاطر سرمایهگذاری در صنایع نظامی و بالتبع جنگافروزی] لقب «فیل» دادند و گفتند: درست است که به ظاهر سریعتر در تحقق اهداف پیش میرود، اما مثل فیل همه چیز را بدون توجه زیر پایش له میکند و میرود.
اما این دو حزب از این القاب که بسیار در میان طرفداران و مخالفان شایع شده بود، نه تنها هیچ ناراحت و عصبانی نشدند، بلکه دموکراتها تصویر «الاغ» و جمهوریخواهها تصویر «فیل» را به عنوان نماد حزب خود انتخاب کردند و در تبلیغاتهای انتخاباتی به کار بردند.
قرمز و آبی در سیاست و اقتصاد سلطه:
از همان موقع، اغلب سرمایهگذاریهای مستقیم یا غیر مستقیم و وابسته به هر یک از احزاب، همان رنگ را برای لوگو و کالای خود انتخاب کردند. مثل کوکاکولا به رنگ قرمز که سرمایهگذاری حزب جمهوریخواه است و پپسی کولای آبی که سرمایهگذاری حزب دموکرات است و هر دو نیز در سیاست اقتصاد سلطه، نقش کلانی ایفا نمودند تا آنجا که از این دو شرکت به عنوان قویترین سفیران امریکا یاد میشود و میگویند امریکا در هر کشوری با یکی از این دو شرکت – به تناسب حزب حاکم – نفوذ کرد. این رنگها به عنوان نمادهای حزبی در سایر کالاها مانند سیگارهای وینستون، مارلبرو و ... در امریکا و اروپا القا شد و عرصهی ورزش، بزرگترین میدان حضور و تبلیغات این دو حزب و رنگشان شد.
تمامی تیمهای اول دنیا یا آبی هستند و یا قرمز و در لوگوی اغلب این تیمها، اِلمانهای فراماسون نیز به کار رفته است.
طرفداری از رنگهای آبی و قرمز به جای نام تیم محبوب:
مردم و به ویژه نسل نوجوان و جوان در هر کشوری در عرصهی ورزش و به ویژه فوتبال، طرفدار تیم محبوبی بودند و همیشه در شعارها نام آن تیم را میبردند و یا روی پرچمها، پارچهها، بیلبردها، پوسترها، پیراهنها و ...، نام تیم محبوبشان را مینوشتند.
در سال 2000 میلادی (یعنی حدوداً 12 سال پیش)، سازمانهای نظر سنجی و به دنبال آن رسانههای امریکایی، دست به نوآوری جدیدی زدند. آنها برای اولینبار در ترسیم نقشهی امریکا برای تعریف میزان محبوبیت هر حزب در ایالتهای گوناگون، به جای نوشتن نام یا مخفف نام هر حزب روی نقشهی هر ایالت، از رنگ قرمز و آبی استفاده کردند و بدینترتیب نشان دادند که محبوبیت هر حزبی در کدام ایالت بیشتر است.
پس از این نوآوری [که معلوم شد اهداف سیاسی ویژهای را تعقیب میکند] به ناگاه و بدون این که چرایی آن معلوم گردد، طرفداران تیمهای ورزشی و به ویژه فوتبال - منفعل از جوّ تبلیغاتی ایجاد شده در رسانهها - به جای به کار بردن نام تیم محبوب در تعریف و تشویق و تبلیغ آن، فقط به ذکر نام رنگ آن اکتفا کردند و بدین ترتیب به جای طرفداری از دهها تیم متفاوت، عدهای در جهان طرفدار «قرمز» شدند و عدهای دیگر طرفدار «آبی».
از همان زمان (مصادف با دورهی ریاست جمهوری خاتمی)، این تب داغ به طرفداران تیمهای فوتبال ایرانی نیز سرایت کرد و به جای «استقلال – پیروزی»، قرمز و آبی مطرح شد. واژههایی چون «قرمزته – آبیته» در افواه عمومی رایج شد و جراید از قرمز و آبی سخن به میان آوردند و حتی مصاحبهگران رادیویی و تلویزیونی نیز مکرر از «آبی و قرمز» گفتند و پرسیدند(؟!)
دیگر در میان مردم، رسانهها و حتی رسانهی ملی، نام تیم مطرح نبود. سؤال میکردند: آیا طرفدار قرمز هستی یا آبی؟ و جالب آن که نه در ایران و نه در هیچ کجای جهان، طرفداران تیمهای دیگر، سخنی از رنگ تیمشان مثل سیاه، نارنجی، زرد و ... به میان نمیآورند و این جنجال فقط منحصر به قرمز و آبی بوده و هست.
این جوّ چنان شدت گرفت که پا از عرصهی ورزش و فوتبال فراتر نهاد. در یک جوّ تبلیغاتی دو گروه طرفدار آبی و قرمز در مقابل یک دیگر قرار گرفتند و حتی در لوگوها، طراحیها ... و خرید سایر اجناس نیز به رنگ آبی یا قرمز آنها حساس شدند.
به این میگویند یک کار فرهنگی کلان و جهانی. به اذهان عمومی بدون این که بفهمند موضوع از چه قرار است، القا شده که یا طرفدار آبی باشند و یا قرمز. در واقع یا دموکرات و یا جمهوریخواه. لذا ماجرای «قرمز» و «آبی»، همان ماجرای «الاغ» و «فیل» در سیاست حاکمهی امریکاست. و باید تحقیق کرد که آیا درست میگویند هر یک از دو حزب آبی یا قرمز که سر کار باشند، وضعیت آن تیم در دنیا در مسابقات لیگ بهتر میشود؟
با توجه به نکات فوق، جای دارد که در درجهی اول طرفداران تیمهای استقلال و پیروزی که به ویژه نوجوانان و جوانان که هم وطنان عزیزمان هستند و سپس رسانهی ملی و سایر رسانهها و هم چنین مسئولین ورزشی و فرهنگی به این مهم توجه کنند و سعی کنند از این پس نام تیم محبوبشان را شعار قرار دهند و نه رنگ آن را. مگر تیمهای دیگر به رنگشان شناخته و مطرح میگردند؟! ما که نباید بوقهای تبلیغاتی الاغهای آبی یا فیلهای قرمز آمریکایی شویم.