The language most closely related to English is Frisian.
زبانی که بیشترین شباهت را به انگلیسی دارد زبان فریزی است.
English is the only language that capitalises the first person singular, "I".
انگلیسی تنها زبانی است که اول شخص مفرد را به صورت حرف بزرگ مینویسد.
Beware of bottles labeled "Gift" in Germany. In German, Gift means poison.
از بطری هایی با برچسب "هدیه" در آلمان دوری کنید. در زبان آۀمانی هدیه به معنای سم است.
China has more English speakers than the United States.
در کشور چین بیش از آمریکا انگلیسی زبان وجود دارد.
Guyana is the only South American country with English as its official language.
گویان تنها کشور در قاره آمریکای جنوبی است که زبان رسمی آن انگلیسی است.
In nearly every language around the world, the word for "mother" begins with an m sound. Some exceptions can be found in the Uralic language group.
تقریبا در تمامی زبانهای دنیا کلمه "مادر" با حرف "م" شروع میشود. بعضی از استثناها را میتوان در زبانهای اورالیک پیدا نمود.
Listopad means "October" in Croatian, and "November" in Czech.
"Listopad" در کرواسی به معنی اکتبر و در چک به معنای نوامبر است.
The European Union has 21 official languages.
اتحادیه اروپا دارای 21 زبان رسمی است.
The ancient Egyptians used hieroglyphics only for ritual purposes and official inscriptions. For everyday use, a script known as hieratic was used, and starting around 700 B.C., a second script known as demotic was used. Both of these scripts were written using a brush on papyrus.
مصریان باستان فقط برای مقاصد آیینی و کتیبه های رسمی از خط هیروگلیف استفاده میکردند. برای استفاده های روزانه از خطی دیگر به نام خط کاهنی استفاده می کردند که شروع آن به 700 سال قبل از میلاد مسیح میرسد. بعدها از خطی که وابسته به حروف جدید هیروگلیفی بود استفاده کردند. هر دو خط توسط قلم مو و بر روی پاپیروس نوشته میشده است.
The oldest known written language is Sumerian, which originated in Mesopotamia around 3,500 B.C. It was written in cuneiform script, and the symbols represent the sounds made by syllables.
قدیمی ترین زبان نوشتاری شناخته شده سومری است که در بین النهرین و 3500 سال قبل از میلاد مسیح وجود داشته است. این زبان به صورت خط میخی بوده و صداهای ساخته شده توسط هجاها با نشانه ها نوشته میشدند.
All the world's major alphabets developed from a single alphabet invented 3,600 years ago in the Middle East, known as the North Semitic Alphabet.
تمامی الفباهای اصلی دنیا از یک الفبا توسعه یافته اند که 3600 سال پیش در خاورمیانه اختراع شده است و به الفبای سامی شمالی معروف است.
Around 175 languages in the world are spoken by less than ten people, and nearly 500 are spoken by less than 100. One-fourth of the world's languages are spoken by under 1,000 people.
حدود 175 نوع زبان در دنیا توسط تعدادی کمتر از ده نفر و حدود 500 زبان توسط افرادی کمتر از 100 نفر صحبت میشود. یک چهارم زبانهای دنیا در جمعیتی کمتر از هزار نفر صحبت میشود.
اگر ما از چراغ قرمز راهنمایی رد شویم، اموال کسی را بدزدیم یا کسی را بکشیم، دقیقا میدانیم که جریمه این اعمال را چه مرجعی تعیین میکند: قانون کشور. و میدانیم اگر قانون را رعایت نکنیم چه مقامی ما را مجازات خواهد کرد: دولت. آیا در کشور قانونی وجود دارد که مقرراتی برای گفتار ما وضع کند، یا هیچ شعبهای از دستگاه دولت هست که چنین مقرراتی را به موقع اجرا بگذارد؟ مسلما نه. کتابهایی هستند که قوانینی برای صحبت کردن و نوشتن ما تدوین کردهاند و مردمی هستند که اگر ما از این قوانین پیروی نکنیم اعتراض و خردهگیری میکنند. ولی این کتابها و این مردم از لحاظ حقوقی هیچ نفوذی بر ما ندارند (خارج از محدوده کلاس درس که البته در آنجا معلم میتواند در ازاء سرپیچی از این قوانین به ما نمره بد بدهد). نه فقط آنها فاقد صلاحیت حقوقی هستند، بلکه دارای هیچ گونه قدرتی نیستند که مقامی به آنها تفویض کرده باشد. درست است که بعضی کشورها دستگاههای تنظیم کنندهای داشتهاند که از نوعی قدرت برخوردار بودهاند، مثل آکادمیهای ملی فرانسه و اسپانیا که به وسیله پادشاه تاسیس شدند و و ظیفه خاص آنها «تنظیم و پاک نگه داشتن زبان» بود. حتی در این کشورها نیز کسانی که دخالت آکادمیها را در کار زبان جدی تلقی کردند معدود بودند، ولی به هر حال قدرت آنها به نحوی وجود داشت. اما چنین دستگاهی هیچگاه در یک کشور انگلیسی زبان وجود نداشته است و بعید به نظر میرسد که مردم انگلیسی زبان هرگز مایل باشند که فتواهای یک آکادمی یا وزارت فرهنگ یا موسسهای نظیر آن را بپذیرند.
صورتهای مختلف زبان به عنوان وسیله بیان عقایدی که شما میخواهید منتقل کنید، دارای ارزش مساوی هستند. مثلا برای یک انگلیسی زبان، عبارت
you do it برای بیان مفهوم «انجام دادن کاری در زمان گذشته» به خوبی ِ عبارت you did it است و هیچ انگلیسی زبانی امروز در درک مقصود شما دچار اشکال نمیشود. همین فرض درباره عبارات دیگری که غلط محسوب میشوند نیز صادق است. حتی در پارهای موارد میتوان ادعا کرد که صورتهای به اصطلاح «غلط» از نظر سادگی و روشنی تاحدی بر صورتهای دیگر ترجیح دارد. صورت his در گفتار «صحیح» هم به عنوان صفت به کار برده میشود (مانند his book) و هم به عنوان ضمیر (مانند that’s his)، در حالی که صورت به اصطلاح «غلط» hisn و دیگر صورتهای مشابه که به n- ختم میشوند (hern, ourn, yourn, theirn) به وسیله پسوند خود کاملا مشخص شدهاند که ضمایر ملکی هستند نه چیز دیگر، همین استدلال درباره صورت ain’t نیز صادق است. برای اینکه زمان حال فعل to be را منفی کنیم: در گفتار «صحیح» باید از سه الگوی متفاوت استفاده کنیم:
ادامه مطلب ...
What is your name?
Walking through Chinatown, a tourist is fascinated with all the
Chinese restaurants, shops, signs and banners. He turns a corner and sees a
building with the sign, "Hans Olaffsen's Laundry."
"Hans Olaffsen?", he
muses. "How in hell does that fit in here?" So he walks into the shop and sees
an old Chinese gentleman behind the counter.
The tourist asks, "How did
this place get a name like 'Hans Olaffsen's Laundry?'" The old man answers, "Is
name of owner."
The tourist asks, "Well, who and where is the owner?"
"Me...is right here," replies the old man.
"You? How did you ever get a
name like Hans Olaffsen?"
"Is simple," says the old man. "Many, many
year ago when come to this country, was stand in line at Documentation Center.
Man in front was big blonde Swede. Lady look at him and go, 'What your name?' He
say,'Hans Olaffsen.' Then she look at me and go, 'What your name?'"
"I say Sem Ting."
Visit the barber
A man and a little boy entered a barbershop together. After the man
received the full treatment - shave, shampoo, manicure, haircut, etc. - he
placed the boy in the chair.
"I'm goin' to buy a green tie to wear for
the parade," he said. "I'll be back in a few minutes."
When the boy's
haircut was completed and the man still hadn't returned, the barber said, "Looks
like your daddy's forgotten all about you." "That wasn't my daddy," said the
boy. "He just walked up, took me by the hand and said, 'Come on, son, we're
gonna get a free haircut!'"
My wife is missing
The man approached the very beautiful woman in the large supermarket
and asked, "You know, I've lost my wife here in the supermarket. Can you talk to
me for a couple of minutes?"
"Why?"
"Because every time I talk
to a beautiful woman my wife appears out of nowhere."
معناشناسی (Semantics)، دانش بررسی و مطالعهٔ معانی در زبانهای انسانی است. بطورکلی، بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی میگویند. معنا شناسی گرفته شده از لغت یونانی semantika اسم خنثی جمع semantias علم مطالعهٔ معنا میباشد. این علم معمولاً بر روی رابطه بین دلالت کنندهها مانند لغات، عبارتها، علائم و نشانهها و اینکه معانیشان برای چه استفاده میشود تمرکز دارد. مفاهیم زبان شناسی و زبان شناسی معنایی بررسی معانی است که توسط انسانها برای نشان دادن خودشان در طول زبان استفاده میشود. دیگر اشکال معنا شناسی زبانها برنامه ریزی شده، منطقهای مجرد و نماد شناسی را شامل میشود.
خود کلمه معنا شناسی یک طیفی از عقاید از عامیانه گرفته یا کاملاً فنی را مشخص میکند. این عبارت (لغت) اغلب در زبان مرسوم برای مشخص کردن مشکل درک که یک انتخاب کلمه یا معنی ضمنی پایین میآید، استفاده میشود. این مشکل فهم موضوع بسیاری بررسیهای رسمی در طول یک دوره طولانی، و بطور قابل ملاحظهای در زمینه معنا شناسی رسمی بودهاست. در زبان شناسی این علم بررسی (مطالعه) تفسیر علایم یا نشانههایی که توسط مأموران یا جوامع در شرایط محیطی و زمینههای بخصوص استفاده میشده، میباشد با این دیدگاه، صداها، عبارت مربوط به صورت، زبان اشاره، محتوای معنایی (معنا دار) دارند و هرکدام چندین شاخه مطالعاتی دارد. در زبان نوشتاری، چیزهایی مانند ساختار پارگراف و نشانه گذاری محتوای معنای دارد، در اشکال دیگر زبان، محتوای معنایی دیگری وجود دارد.
زبانشناسی نوین پژوهش پیرامون خواص مربوط به معانی را به شیوههای عینی و سیستماتیک دنبال نموده، و در این راه دامنهٔ وسیعی از زبانها و بیانها را در نظر میگیرد. بدین ترتیب، گوناگونی و ابعاد شیوههای زبانشناسانه بیشتر و وسیعتر از روشهاییست که منطقیون و فلاسفه با تمرکز بر دامنهٔ محدودتری از جملات در درون یک زبان واحد بهکارگرفتهاند.
از لحاظ زبانشناسی، دانش معناشناسی به موضوعات پایهای خود میپردازد؛ نظیر چندمعنایی (آرایهای که به ابهامات معنایی میپردازد)، ترادف (آرایهای که پیرامون لغات هم معنی میباشد)، تضاد (معانی مخالف یک لغت)، همآوایی، مجاز مرسل و...
به عنوان زمینهای پیچیده و حیاتی در تحلیل زبانشناسی، معناشناسی خود به دانشهای متعدد از رشتههای علمی وسیع و اساسی دیگری نظیر منطق، ریاضیات، و فلسفه نیازمند است.
مطالعه (بررسی) رسمی معنا شناسی با بسیاری زمینههای دیگر تحقیق از جمله لغت شناسی، علم نحو، واقعگرایی، ریشه شناسی و دیگر زمینهها تقسیم میشود اگر چه که معنا شناسی یک زمینه کاملاً تعریف شده در نوع خودش اغلب با ویژگیهای ترکیبی میباشد. در فلسفه زبان، معنا شناسی و ارجاع زمینههای مرتبط هستند. زمینههای مرتبط بیشتر شامل زبان شناسی تاریخی و تطبیقی و نماد شناسی میباشد. بنابراین بررسی رسمی معنا شناسی پیچیدهاست.
معنا شناسی با علم نحو که علم ترکیبات واحدهای یک زبان (بدون توجه به معنی شان) میباشد و علم واقع گرایی که مطالعه روابط بین علائم یک زبان میباشد، معنایشان و استفاده کنندگان زبان مقایسه میشود. در واژگان علمی و بین المللی، معنا شناسی (Semanties)، Semasialogy نیز نامیده میشود.