دکتر فردین علیخواه
(جامعه شناس)
چند روز قبل با چند نفر از همکاران درباره سبک نگارش در ورقه های امتحانی صحبت می کردیم. همه اشتراک نظر داشتیم که هر سال وضع نگارش عجیب تر می شود. از معلمان دبیرستان هم این موضوع را شنیده بودم .
اینکه زبانِ نوشتن؛ محاوره ای، و غلط های املایی هم بسیار زیاد شده است. نکته جالب آنکه یکی از معلمان دبیرستان تعریف می کرد که وقتی به دانش آموز میگویم
به جای" اصلا" یا " اصلن" ننویس " اسن" ، پاسخ او آن بود که همه جا اینطور می نویسند. وقتی می پرسم منظورت از همه جا کجاست؟
می گوید: تلگرام و دیگر شبکه های اجتماعی
دوست دیگری تعریف میکرد که چون عمل نوشتن در این روزها فقط به تلگرام محدود شده است چند روز قبل در یک نامه اداری دچار تردید شده بود که بین " لطفا"، " لتفن" و "لودفن " کدام یک درست است؟
واقعیت آن است اگر همینطور پیش برویم در چند سال آینده زبان فارسی نابود خواهد شد. به این کلمات توجه کنید: "عحسن"، "کصافط"، "جک"، "این ب اون در"، "مصلا"، "عمانت" .
می بینید که هیچ قاعده مشخصی در بکارگیری این کلمات وجود ندارد.
مثلا "خواهش" به " خاهش" تبدیل می شود و " جوک" به " جک"!
بعضی ها " لطفا" را "لطفن" و بعضی ها هم" لدفن" می نویسند. می توان نوشتن " اینقد" به جای اینقدر یا "فک کنم" به جای فکر کنم را درک کرد ولی عحسن به جای احسن را نه.
یک مطالعه نشان می دهد که برخی از اعضا شبکه های اجتماعی چون حوصله استفاده از نشانگرهای تصویری(استیکرها) را ندارند سعی می کنند لوندی، شیطنت، شوخ¬طبعی و طنازی خود را با دست بردن در نحوه نگارش کلمات نشان دهند. کاش بتوانیم دقت کنیم و این کار را نکنیم. مسأله؛ بکار بردن کلمات بیگانه یا غیر بیگانه، نگارش فارسی یا فینگلیش نیست.
مسأله رشته رشته کردن شاهنامه فردوسی و آتش زدن آن و دیگر آثار ادبی و پریدن از روی آنهاست!
بعضی از واژه هایی که بکار می بریم و معنای آنها را نمی دانیم
مزخرف:
« مُـزَخْــرَف » یعنی « آراسته به زر » . ولی ما این واژه را به معنای « بیهوده ، جَفَنگ ، چرت و پرت و بیخود » به کار می بریم .
قِسِر در رفتن:
بسیار بد است که ما معنی اصطلاح یا واژه ای را ندانیم و همین طور آن را بکار ببریم. یکی از این اصطلاحات قِسِر در رفتن است. به معنی آن دقت کنید: به گاو یا گوسفند ماده ای که در طول یک دورهی پرواربندی از زیر گاو یا گوسفند نری در برود و باردار نشود، میگویند «قِسِر»! و به این گاو یا گوسفند می گویند که قِسِر در رفته است! بنابراین معنی آن را دریابید و در استفاده از آن دقت کنید.
شَفا :
« شَفا » در فرهنگ لغت عربی یعنی « جان کندن » و به واپسین لحظات آدمی گفته می شود . آن « شِفاء » است که به معنی « بهبودی و تندرستی » است . پس « شِفاء » را « شِفا » بنویسیم نه اینکه « شَفا» هم بخوانیم . پس بگوییم خدا شِفایت( بهبودی) بدهد نه اینکه شَفایت( مرگ) بدهد.
انسان:
انسان از ریشه (نِسیان ) به معنی فراموشی است . پس انسان یعنی فراموشکار .
بشر:
بشر از ریشه بَشَرة به معنی پوست است . زیرا جانداری است که پوستش معلوم است. پس بشر یعنی جانداری که پوست آن آشکار است .
آدَم :
آدم کلمه عِــبری است و به معنی خاکی است .
لامَصَّـب یا لامَذهَب:
لامَصَّـب یا لامَذهَب یک اصطلاح عربی است . درست این کلمه لا مذهب است که به غلط به گونه های دیگری تلفّظ می شود .یعنی کسی که مذهبش قبول نیست . بی مذهب و بی دین است .
خیلی:
ریشه واژه ی خِیلی از « خَیل » است . خیل یعنی گله ی اسبان . از آنجا که گله ی اسبان پر جمعیت است ؛ خیلی به معنی « بسیار» در زبان فارسی به کار رفته است .
اٌشکول:
اٌشکول اصطلاحی به معنای آدم نادان ، بی خاصیت و به درد نخور است . این واژه از کلمه عثکول به معنای خوشه خرما که پس از کندن میوه های آن به عنوان وسیله سرگرمی بکار می رود و استفاده دیگری ندارد، گرفته شده.
صابون:
سابون ( صابون ) از ریشه ی ساییدن ( سابیدن ) و نوشتن آن با صاد غلط است و یک واژه دارای ریشه فارسی است سابون یعنی سابیدنی.
دَمِت گـَـرم:
« دَم » به معنای « نَفَس » و نیز « دهان » است . « گرم » نیز که آشکار است . پس « دمت گرم » یعنی : « نفست گرم بادا ! » نفس سرد کنایه از مرگ است و خوب نیست . نفس گرم نشانه تندرستی است .
خدا:
یعنی کسی که خودش آمده و آفریدگار ندارد و در اثر مخفف شدن (خود آی ) به خدا تبدیل شده است .( خدا ) یعنی ( خود آمده ) ؛ کسی که آفریننده ندارد و خودش آمده است.
سلمانی:
سلمانی از نام « سلمان فارسی » صحابی ایرانی پیامبر اسلام برگرفته شده است . او بود که در آغاز اسلام موهای سر پیامبر را بهتر از دیگر پیرایشگران کوتاه می کرد و همگی از این کار زیبای او خوششان آمد و نام سلمانی به معنای پیرایشگر یا در اصطلاح آرایشگر مردانه جا افتاد.
زپرتی:
واژهٔ روسی Zeperti به معنی زندانی است و به کار گرفتن آن یادگار دوره تسلط قزاقهای روسی در ایران است .در دوره قزاق ها هرگاه سربازی به زندان میافتاد میگفتند :«زپرتی شد.» امروزه زپرتی معانی گوناگونی به خود گرفته است . یکی از آنها این است که اوضاعش به هم ریخته است
الکی:
الک ابزاری است که از سیم های باریک بافته می شود. در گذشته که الک سیمی امروزی نبود و یا در جاهایی که الک سیمی نداشتند ، پارچه های بسیار نازک پنبه ای را مانند الک سیمی به چوب وصل می کردند و آرد و دیگر چیزهای نرم را برای بیختن از آن رد می کردند. این گونه الک مانند نوع سیمی اش مقاوم نبود و پس ازمدتی از میان می رفت. بعدها با توجه به ناتوانی این گونه الک اصطلاح الکی رایج شد و نماد سستی و کم دوامی شد و واژه «الکی» به شکل کنایه در آمد .
۱- یک سوم مردم اینجا مشکل دارند.
One third of the people here have problems
2- نتیجه سیصد و هفتا و پنج هزارم بود.
The result was 0.375 (zero point three, seven, five)
3- چهار و هفت دهم.
It’s 4 point 7
4- اتاق ما پنج متر در ۴ متر است.
Our room is five meters by four meters
5- شش به اضافه دو می شود هشت.
Six plus two equals eight / six and two is eight
6- هفت منهای چهار می شود سه.
Seven minus four equals three
7- اگر از هفت چهار تا کم کنیم می شود سه.
Seven taken away four leaves three
8- سه چهار تا می شود دوازده تا.
Three fours are twelve
Three times four is twelve
Three multiplied by four is twelve
9- نه تقسیم بر سه می شود سه.
Three into nine goes three
Nine divided by three is three
10- من حساب، جبر، هندسه، مثلثات و آمار را دوست ندارم.
I don’t like arithmetic, algebra, geometry, trigonometry and statics.
11- بیا این مسأله/ معادله را حل کنیم.
Let’s solve this problem/ equation
12- ابتدا یک خط / زاویه / شکل / دایره / محور / نمودار رسم کن.
First draw a line / angle / shape / circle / axis / graph
13- این عدد را به حروف بنویس.
Write the number in words
14- از کسر اعشاری و اینجور چیزها متنفرم.
I hate decimal fraction and such things
15- می تونی این جمع را ذهنی حساب کنی یا نیاز به ماشین حساب داری؟
Can you do this sum in your head or do you need a calculator
16- عدد را باید دو برابر یا سه برابر کنیم؟
Should I double the number or triple it?
17- 100 مجذور ۱۰ است و ۷ جذر ۴۹ است.
۱۰۰ is the square of ten and the square root of 49 is 7
18- میانگین اعداد دو، سه و چهار چند است؟
What’s the average of two, three and four?
19- نسبت مردان به زبان در این شرکت سه به یک است.
The ration of men to women is the company is three to one
20- خط AB با خط BC زاویه ۴۵ درجه دارد.
Line AB is at an angle of 45 to line BC
21- لطفا یک زاویه قائمه، زاویه تند و زاویه باز رسم کن.
Please draw a right angle, acute angle and obtuse angle
22- به یک نقاله / گونیا / پرگار نیاز دارم.
I need a protractor / setsquare / pair of compasses
23- محیط و مساحت این دایره چند است؟
What’s the circumference and area of this circle
24- لطفا شعاع و قطر این دایره را رسم کنید.
Please draw the radius and diameter of this circle
25- ابعاد این مربع / مستطیل / مثلث چقدر است؟
What are the dimensions of this square / rectangle / triangle
26- حال یک ذوزنقه / متوازی الاضلاع / لوزی رسم کن.
Now draw a trapezoid / parallelogram / diamond
27- آیا این شکل یک پنج ضلعی / شش ضلعی / هفت ضلعی یا هشت ضلعی است؟
Is this shape a pentagon, hexagon, heptagon or octagon
28- مکعب / استوانه / هرم / مخروط / کره را در تصویر پیدا کنید.
Find cube / cylinder / pyramid / cone / sphere in the picture
neat
Meaning: very good, excellent
earful
Meaning: a verbal reprimand or verbal criticism, a long talk
nick
Meaning: to steal something
up time
Meaning: time a computer system is operating
yokel
Meaning: a simple, poorly-educated person from the countryside
knock off
Meaning: to finish work for the day, to stop working
emo
Meaning: a style of music and fashion that developed among American teens in the early 21st century
hot
Meaning: stolen
weed
Meaning: marijuana, cannabis
ice
Meaning: an illegal drug; crystalline methamphetamine, speed
hoops
Meaning: the game of basketball
zonked | zonked out
Meaning: under the influence of drugs or alcohol
hustler
Meaning: a skilled player, esp. at pool or billiards, who cheats other players by pretending to be an average player and then challenging them to play for money
juice
Meaning: energy, power
upfront
Meaning: honest, open
quarterback
Meaning: to lead and make decisions
zip
Meaning: nothing, zero
antsy
Meaning: restless, impatient, unsettled
straight
Meaning: heterosexual, not gay